روز دختر
7 مهر 1390 تولد حضرت معصومه و روز دختر بود ، مامان نازي اومد خونمون و براي شما يه لباس خيلي قشنگ آورد و براي منم يه كيف خيلي خوشگل . دستش درد نكنه ، اينقدر درگير كاراي شما بودم اصلا يادم رفته بود كه روز دختر رسيده و من يه دختر خوشگلو ناز دارم، وقتي بابا اومد با هم رفتيم يه كيك برات خريديم تا اولين روز دخترو جشن بگيريم. اون روز شما فقط 22 روزت بود ، به همه خيلي خوش گذشت جالب اينكه با شنيدن صداي آهنگ ساكت و آروم چشماتو مي بستي و وقتي آهنگ تموم ميشد چشماتو باز ميكردي اون موقع بود كه فهميدم چقدر از صداي موسيقي لذت مي بري و تصميم گرفتم شبا با صداي آهنگ و لالايي بخوابونمت ، خلاصه اون روز كلي كادو از بابايي و مامان نازي و ماماني و عمه ها و داييا ...
نویسنده :
مامان هدی
13:11