اول مهر و بازگشايي مدرسه
ماماني امروز اول مهر بود و من صبح زود رفتم سر كار و شمارو گذاشتم پيش ماماني ، نمي دوني چقدر سخت بود ، انگار يه قسمت از وجودمو جا گذاشتم ، مامان بايد اعتراف كنم خيلي بهت وابسته شدم و دوريت خيلي برام سخت شده . دوست دارم با تمامي وجودم . و از طي دلم مي بوسمت .
مهر آمد و دوباره گلستان سبز عشق
با عطر ياد و خاطره هايش چه ديدنيست
آهنگ پاك زمزمه غنچه هاي ناز
از لابه لاي وسعت سبزش شنيدنيست
مهر آمد و تبسمي از جنس نوبهار
روي لبان پاك و لطيف بنفشه هاست
گلبوته هاي شادي و شور و نشاط و عشق
دسته گلي ست آبي و در دست بچه هاست
مهر آمد و طلوع غيب بهاريش
در جاي جاي دفتر دل سبز و ماندنيست
شعر بلند خاطره هاي بهار شوق
در روزهاي آبي و بي كينه خواندنيست
مهر آمد و نويد شكفتن, و يك حضور
دل ها همه به پاكي برگ شقايق است
مي گفت باغبان كه بدانيد قدر آن
چون بهترين و سبزترين دقايق است
در گلْسِتان سبز پر از عطر ياس عشق
آيينه هاي عشق و صفا روبروي ماست
مهر آمد و درين تپش قلب زندگي
پرواز تا شكفته شدن آرزوي ماست