عيد نوروز
امروز موقع سال تحويل من و بابا ياد پارسال افتاديم ، چقدر زود گذشت اون موقع سه ماهه باردار بودم ، بي اختيار گريم گرفت و از خدا به خاطر لطف بزرگش تشكر كردم .
رسم بود بعد از سال تحويل بابا با يه قرآن پر از عيدي از در وارد مي شد اين بار ديگه تنها نبود چون بركت خونمون ، دختر عزيزمونم همراهش بود ، با دستاي كوچولوت يكي يه 5000 توماني به همه دادي ، اميدوارم هميشه بركت و صفا و شادي تو زندگيت جريان داشته باشه .
اين عكس ماله موقعيه كه از در وارد شدين.
اينم سفره هفت سين
اينجا داشتيم مي رفتيم خونه عمه شيرين
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی