شعر هاي مهنيا
سلام ماماني ببخشيد تاخيرم زيادي طولاني شد
گل نازم اونقدر شيرين و ناز شدي كه نميدونم از چي بايد برات بنويسم
تقريبا همه چيو متوجه ميشي و تازه شبا يه كمي زود ميخوابي كه اين باعث
شده از بي خوابي منم كم بشه.
عزيز دلم اين روزا چندتا شعر ياد گرفتي كه خدارو شكر كلماتو اكثرا درست
ميگي اينم شايد به خاطر اينه كه هر چي ميگم مثل طوطي تكرار ميكني تو
خونه تازه آخر همه شعراتم يه هورررررررررا ميگيو خودتو تشويق ميكني.
مثل
اتل متل توتوله
يه دختر دارم شاه نداره
عروسك من قرمز پوشيده
چشم چشم دو ابرو
و...
گاگ حسن چجوله
نه شيل داله نه مستون
شيلشو بردن اينستون
ايندستوني خراف شد يه زن كلدي وستون
اسميشو بيزار انقزي
دول كلاش امرزي
هاجين و واجين يه پاتو ور چين
هورررررررررررررا
از خوجلي تا نداره
به كس كسونش نيميدم
به همه كسونش نيميدم
به كسي ميدم
كه كس باشه
پيرهن تنش اطلس باشه
شاه بياد با لشكرش
شاهزادها دورو برش و
واسه پيسر كوچولو ترش
آيا بدم....آيا بدم.....
هورررررررررررا
تو لختخواب آبي خوابيده
مامانش يه روز اونو خريده
قشنگ تر از اون هيچ كس نديده
عروسك من چيشماتو واز كن
وقتي كه شب شد اون وقت لالا كن
هورررررررررررررررا
دباغو دبغ يه اردو
چوب چوب شكمبه
اين دستاش
اينم دوتا پا
گوش گوش دوتا گوش
موهاش نشه فلاموش
هوررررررررررررررا