مه نيامه نيا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

مه نیا ، زيبا ترین فرشته آسمانی

اولین گردش زمستونی

1391/10/12 12:23
نویسنده : مامان هدی
1,151 بازدید
اشتراک گذاری

 

الان 8 روزه که زمستون شروع شده ولی به خاطر سرمای زیاد نبردمت بیرون اما امروز هوا خیلی عالی بود و با هم رفتیم گردش اما از وقتی رفتیم گریه می کردیو بهونه می گرفتی که بغلم کن ، خلاصه بالاخره عکس باب اسفنجی که خیلی دوسش داری توجهتو جلب کرد و ما تونسیم ازت عکسanimated smiley faces for orkut, myspace, facebook بگیریم.

مهنیا به روایت تصویر

اینجا غر می زدی که بغل می خوام

که یهو عکس باب اسفنجیو دیدی

اینجام داری با باب اسفنجی دردو دل می کنی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

متين
9 دی 91 18:56
از دست عزیزان چه بگویم؟ گله ای نیست گر هم گله ای هست، دگر حوصله ای نیست سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم هر لحظه جز این دست، مرا مشغله ای نیست دیری است که از خانه خرابان جهانم بر سقف فرو ریخته ام، چلچله ای نیست در حسرت دیدار تو آواره ترینم هر چند که تا خانه ی تو فاصله ای نیست بگذشته ام از خویش، ولی از تو گذشتن مرزی است که مشکل تر از آن، مرحله ای نیست
مامان نازی
9 دی 91 20:54
مامانم گفته به من بعد از ناهار بگیر بخواب تو افتاب راه نرو نرو کنار حوض اب لب حوض اگه بری لو لو ابی میخورتت زیر اب میبرتت با بچه هاش میخورتت به مامان قول دادم که حرفشو گوش کنم نکنم اب بازی حوض و فراموش کنم پریروز لب حوض کلاغ شیطونی اومد اونجا نشست به مثل مهمونی یه ماهی قاپید فوری و پرواز کرد با صدای من منقارشو باز کرد ماهی افتاد من پریدم از جام دویدم اما یه دفعه سر خورد پام افتادم تو حوض یه هو کشیدم داد مامانم فهمید اومد نجاتم داد ترس از لو لو بی معنی و بی جاست اما این حوضم بلای جون ماست بچه ها حرف منو گوش کنید نکنید اب بازی حوضو فراموش کنید
مامان نازی
9 دی 91 20:57
نی نی کوچولو کفشای سوت سوتی داره یه توپ ماهوتی داره بازی فوتبال می کنه، شوت می زنه کفشاش براش سوت می زنه
متین
9 دی 91 23:22
פֿــــدایـــــــــــا آنـقـدر خرابـم کـه هیچ مرهمــــی آرامم نمےکند مرا در آغوش خود بگیر ، دلم آرامشِ פֿـدایــِـِـِـے مے פֿـواهد . . .
مامان فهیمه
10 دی 91 8:34
خیلی ناز شدی دختر گلم خدا حفظت کنه دلم برای خودتو مامانت یه ذره شده کاش دوباره همدیگه رو ببینیم
متين
10 دی 91 18:46
ما فکـر میکنیـم بدتـرین درد ؛ از دسـت دادن ِ کسـیه که دوستـش داریم ! امـا …. حقیقـت اینه که : از دست دادن ِ خــودمـون ، و از یــاد بردن ِ اینکه کـی هستیـم ! و چقدر ارزش داریم …. گـاهی وقتــها خیلــی دردنــاک تـره … !!
مامان دیانا
11 دی 91 11:08
سلام قند عسلم، خاله جون خوبی؟ دردر خوش گذشت؟ قربونت برم که هر چقدر بزرگتر میشی بیشتر شبیه مامان مهربونت میشی یه بوس ویژه از اون لپای خوشگلت از طرف منو دیانا خیلی دوست داریم
سامان
11 دی 91 21:01
یاد حرفهای فروغ بخیر این روزها سرشارم از احساسش این روزها درون آینه زنی را میبینم شکسته تر از سنش این روزها حرفی نیست تا دلت بخواهد سکوت هست اما ... شاید باید رفت ولی نمیدانم کدامین سو !؟
نیم وجبی
13 دی 91 13:45
عزیزم چقدآبی بهت میااااد
دایی-شوهر عمه هومن
22 دی 91 22:17
فدای نق زدنت بشم خوشگله بووس