خدا جون شکرت به خاطر دخترم
همواره بر مدار زندگی ، تنها و تنها ردی از عشق ، تمامت طعم هر پنجره ای که خاطره اش را ، هر روزنه ای که وسوسه ها و رویا آفرینی هایش را ، از یاد برده ایم، زنده می سازد. پس عشق ، این نامیرای مانا، که زنده می سازد و زندگی می بخشد را باید جست. نمی توان درمانده وار ، چشم به در ماند و به انتظار نشست ،تا شاید روزی به گاه و بی گاه دستی ، زنگ در خاته ات را بفشارد و زنبیلی عشق تحویلت گرداند . خدای بزرگ را سپاس می گویم که نفسی بخشید ، تا در لابلای همین واژه ها عاطفه زلال و بی پیرایه مادری را که سرچشمه اش وجود پر برکت و پر از شادی و نشاط دختر قشنگم است ، به نوشتار درآروم ، تا سراسر عشقم را نثارش گردانم. زنده باد عشق ، زنده باد عاطفه مادری.
ملوس مامان ، چند روزی هست که دندونای نیش و آسیای بالات دارن خودنمایی می کنن ، ولی این خودنمایی ها همچین بی دردسرم نبوده و بی خوابی های شبانه تا ساعت 5 و همینطور تب و بی اشتهایی همراهش بوده ، چند روزی بود که به خاطر تب جرات بیرون بردنتو برای گردش نداشتم ولی خدارو شکر امروز خیلی بهتر بودی و برای یه گردش کوچولو رفتیم بیرون.