بازم مرواريد ...
ديروز وقتي از سر كار اومدم مثل هميشه خودتو انداختي تو بغلم كلي باهم سرسري كرديم ، واي خيلي دوست دارم لحظه اي رو كه از ته دلت مي خندي و غش مي كني از خنده ، داشتي از سرو كوله ماماني بالا مي رفتي و تازه از اين كه موهاي منو مي كشيديو من دردم ميومد خوشحال مي شديو اين كارو تكرار مي كردي ، كه گرفتمتو كلي بوست كردم تو اين ميون چشمم افتاد به دندون جديدي كه داشت لثه هاي نازتو كنار مي زد تا اونم بياد پيش بقيه دندونات ، با اين يكي دندونات شدن 14 . يعني تا تكميل دندوناي شيريت 6 تا ديگه بيشتر نمونده ، بببببببببببببببببببووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسس آفرين به دختر قهرمان خودم. ...
نویسنده :
مامان هدی
16:36