مه نيامه نيا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

مه نیا ، زيبا ترین فرشته آسمانی

مادرم روزت مبارك

وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد. مادر عزیزم روزت مبارک   ...
10 ارديبهشت 1392

چقدر قلبت زیباست

 محبوب من روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در كنارمي  با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست ای جان من ،همسرم مهربانی و محبتهایت،وفاداری و عشق ورزيت ،امیدی است برای خوشبختی فردایمان همسر مهربانم دوست مي دارمت و بدان همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم همزبانمی، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم   چقدر قلبت زیباست... چه بی انتهاست قصر عشق...
9 ارديبهشت 1392

ماماني كلي مزه داري ممممممممماچ

  درست 2 هفتس كه كاملا درست و پشت سر هم بدون اشتباه تا 10 ميشمري . مثلا مداد رنگياتو رو زمين ميريزيو شروع ميكني شمردن . يا موقعي كه تاپ بازي مي كني هر يه تاپي كه ميري جلو عقب ميشمري ، يا كتاباتو ورق ميزنيو يكي يكي ميگي1-2-3   سوار تاپ كه ميشي براي خودت مي خوني " تا تا ابايي" يعني تاپ تاپ عباسي هر وقت يه چيزي از من ميخواي دستتو بلد مي كنيو با كلي ناز در حالي كه صداتو تو دماغي مي كني ميگي "منوني منوني " يعني ممنونم ممنونم و بعد از اينكه اون كارو برات انجام ميدم خيلي مؤدب مي گي " ميسي" يعني مرسي  از مدرسه كه ميام ماچ بارونم ميكني ، واي كلي مزه دار...
1 ارديبهشت 1392

سال نو مبارک

  قربونت برم مامانی عیدت مبارک ، خدارو شکر ، امسال سومین سالیه که سه نفر شدیم و خدای مهربون با اومدن تو عشقو به من نشون داد و دنیام و روز و شبام تغییر کرد ، امسالم مثل سال پیش به نشونه برکت و خوش قدمی اولین کسی بودی که در خونمونو باز کردیو با کتاب قرآن اومدی . قربونت برم الان دقیقا 1 سالو 6 ماهو 2هفتته .       ...
6 فروردين 1392

مسافرت مشهد

  هفته گذشته یعنی سه شنبه 8 اسفند رفتیم فرودگاه تا بالاخره بعد از یک سال و 6 ماه شمارو ببریم مشهد پابوس امام رضا راستش سال گذشته همین موقع خواستیم بریم اما برف و سرمای زیاد باعث شد کنسل بشه چون کوچیک بودیو نمی شد بریم ، اما این بار هر جوری بود مرخصی گرفتم و با بابا و مامان نازی رفتیم خیلی خوش حال بودم و پر از شور و شوق واسه دیدن حرم امام رضا ، کلی حرف داشتم واسه گفتن ، کلی التماس دعا واسه رسوندن ، حدودا ساعت 5 یه پیام اومد که پرواز 1 ساعت تاخیر داره وبه جای ساعت 6 عصر 7 پروازه ، خلاصه یک ساعت دیرتر رفتیم و چون خیلی ترافیک بود با سلام و صلوات رسیدیم فرودگاه وقتی بارارو تحویل دادیم ، خانمی پشت میکروفن گفت پرو...
21 اسفند 1391